بخش اول خلاصه مقاله قیام و انقلاب مهدی (عج) از استاد شهید مرتضی مطهری
اندیشه انتظار فرج در سنت اسلامی، یکی از عمیقترین و در عین حال پرچالشترین مفاهیم است. شهید مرتضی مطهری در مقالهای که بهعنوان بخش نخست کتاب «قیام و انقلاب مهدی» آمده، این اندیشه را نه صرفاً یک باور مذهبی فردی، بلکه یک اصل فلسفی و اجتماعی میداند که ریشه در فلسفه تاریخ اسلامی دارد. او با دقت نشان میدهد که انتظار فرج، برخلاف برداشتهای سطحی و منفعلانه، یک نیروی محرک و سازنده است که میتواند جامعه را از یأس و رکود نجات دهد و آن را به سوی حرکت و اصلاح سوق دهد.
استاد مطهری بحث خود را با یک اصل قرآنی آغاز میکند: «حرمت یأس از روحالله». در منطق اسلام، ناامیدی از رحمت خداوند گناهی بزرگ است. این اصل نه فقط در زندگی فردی، بلکه در حیات اجتماعی و تاریخی نیز معنا دارد. جامعه اسلامی هرگز نباید به آینده تاریک و بنبست تاریخی تن دهد؛ بلکه باید همواره امید داشته باشد که مسیر تاریخ به سوی روشنایی و عدالت حرکت میکند. انتظار فرج در این معنا، همان امید تاریخی است که به انسان و جامعه نیرو میدهد و آنان را از فروغلتیدن در بیعملی و رخوت بازمیدارد.
مطهری سپس به تفاوت دو نوع انتظار اشاره میکند: انتظاری که سازنده است و انتظاری که ویرانگر. انتظار سازنده، انسان را به اصلاح خود و جامعه وادار میکند، زیرا منتظر واقعی باید آماده باشد تا در کنار امام زمان شرمنده نشود. این انتظار نوعی عبادت است، چون فرد را به عمل صالح و مبارزه با فساد سوق میدهد. در مقابل، انتظار ویرانگر نوعی بیعملی و اباحیگری است؛ کسانی که میپندارند باید دست روی دست بگذارند تا امام بیاید و همه چیز را درست کند، در واقع فلسفه انتظار را تحریف کردهاند.
در ادامه، مطهری بحث را به سطح فلسفه تاریخ میبرد. او میگوید تاریخ در نگاه اسلامی دارای یک مسیر تکاملی است که بر اساس فطرت انسان و هدایت الهی شکل میگیرد. برخلاف نظریههای مادی که تاریخ را محصول تضاد ابزارها یا طبقات میدانند، اسلام تاریخ را به سوی کمال انسانی و معنوی میبیند. ظهور مهدی موعود نقطه اوج این حرکت است؛ یعنی تحقق عدالت، معنویت و آزادی در سطح جهانی. مطهری این دیدگاه را با نظریههای غربی مقایسه میکند و نشان میدهد که مکاتب مادی نهایتاً به رفاه مادی یا جامعه بیطبقه میاندیشند، در حالی که اسلام هدف تاریخ را تعالی انسان و تحقق عدالت الهی میداند.
نکته مهم دیگر در این مقاله، نقش انسان در تاریخ است. مطهری تأکید میکند که برخلاف دیدگاههای جبرگرایانه، انسان در تاریخ نقش فعال دارد. انتظار فرج یعنی مشارکت در ساختن آینده، نه نشستن و تماشای حوادث. منتظر واقعی کسی است که در دوران غیبت، زندگی خود را چنان سامان دهد که اگر امام زمان در کنار او باشد، شرمنده نشود. این نگاه، انتظار را به یک نیروی اجتماعی تبدیل میکند که میتواند جامعه را از رکود و بیعملی نجات دهد.
مطهری همچنین به بُعد جهانی اندیشه مهدویت توجه میدهد. انتظار فرج، امیدی فردی یا قومی نیست؛ بلکه امیدی تاریخی و جهانی است که همه بشریت را دربرمیگیرد. در نگاه او، ظهور مهدی موعود تحقق وعده الهی برای همه انسانهاست، نه فقط برای مسلمانان. این نگاه، انتظار را از یک حالت فردی به یک نیروی تمدنی تبدیل میکند که میتواند آینده بشریت را روشن سازد.
در پایان، مطهری جمعبندی میکند که اندیشه انتظار فرج یک اصل فلسفه تاریخ اسلامی است که بر پایه امید، تکامل فطری تاریخ و نقش فعال انسان بنا شده است. تنها انتظار سازنده میتواند عبادت باشد و جامعه را به حرکت درآورد. ظهور مهدی موعود نیز نه یک حادثه تصادفی، بلکه نقطه اوج تاریخ و تحقق وعده الهی است. این نگاه، انتظار را از یک حالت فردی به یک نیروی تمدنی تبدیل میکند که میتواند آینده بشریت را روشن سازد.

